دسته
نظر سنجی
لینکدونی
شرایط لینک
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 153386
تعداد نوشته ها : 177
تعداد نظرات : 81
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

تکرار تاریخ 
پسری به پدرش گفت:« پدرجان! یادتان هست که می گفتید اولین دفعه که ماشین پدرتان را سوار شدید، ماشین را درب و داغان برگرداندید خانه؟»
پدر: «بله پسرم!»
پسر: «باز هم یادتان هست که همیشه می گویید تاریخ تکرار می شود؟»
پدر:« بله پسرم!»
پسر: «خب، امروز بار دیگر تاریخ تکرار شد.»

آموزش
از مردی پرسیدند: «کباب را چطور می پزند؟»
مرد جواب داد:« از آشپزی سررشته ندارم. آن را درست کنید، خوردنش را به شما یاد می دهم.»

وای ...! 
مشتری: « این کت چند است؟»
فروشنده:« ۱۰ هزار تومان.»
مشتری: « وای! اون یکی چی؟»
فروشنده: « دو تا وای!»

آرزوی سلامتی 
روزی شخصی به عیادت دوستش رفت و حال او را پرسید. 
او گفت: «تبم قطع شده ولی گردنم خیلی درد می کند.» 
شخص عیادت کننده با خونسردی گفت:« امیدواریم آن هم قطع شود.»

اسفناج


یک روز مادری به فرزندش گفت: «دخترم! اسفناج بخور که خیلی خاصیت دارد. آخر اسفناج آهن دارد.»
دختر او جواب داد:« مادر جان! تازه آب خورده ام، نکند زنگ بزند!»



نسخه دکتر
بیمار:« آقای دکتر! انگشتم هنوز به شدت درد می کند!»
دکتر: «مگر نسخه دیروز را نپیچیدی؟»
بیمار: «چرا، پیچیدم دور انگشتم، ولی اثر نداشت!»

 


دسته ها : اس ام اس
چهارشنبه بیستم 9 1387
X