دسته
نظر سنجی
لینکدونی
شرایط لینک
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 165258
تعداد نوشته ها : 177
تعداد نظرات : 81
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
به منظور آشنایی دوستان پشت کنکور گواهینامه با آیین نامه راهنمایی و رانندگی، یه چند تا از سؤالها رو کش رفتیم که در این جا برای شما می ذاریم تا حالشو ببرید. فقط سر امتحان ضایع بازی در نیارید ها... ما رو یه وقت لو ندید ها... دیگه سفارش نکنم. 
  

1- در پشت سر یه دوچرخه سوار در حال رانندگی هستید، قصد گردش به راست دارید، چکار می کنید؟ 


الف) سرمون رو از شیشه میاریم بیرون، می گیم، هوووو یارو مگه کوری برو اونور دیگه. 
  

ب( به موازات دوچرخه سوار حرکت می کنیم و یه هو می پیچیم جلوش تا حالش گرفته شه. 
  

ج( پشت سرش یه بوق خفن می زنیم تا هل شه و بخوره زمین و بعد از روش رد می شیم. 
  

د( با ماشین می کوبیم بهش تا بیفته زمین و بعد از رو مخش رد می شیم. 

  


2- این تابلو به چه معناست؟ 


الف) ابومسلم سرور پرسپولیسه. 
  

ب( پرسپولیس سرور ابومسلمه. 
  

ج( فقط تیم ملی. 
  

د( هیچ کدوم... فقط کریم باقری!

  


3- از یک خیابان فرعی می خواهید وارد خیابان اصلی شوید. چرا باید بیش از همه مواظب موتورسیکلت سوارها باشید؟ 


الف) چون همین جوری سرشون رو می ندازن پایین میان تو تقاطع. 
  

ب) چون سهمیه بنزینشون کمتره و گناه دارن. 
  

ج) چون خیلی کوچیک هستند و ما ریز می بینیمشون. 
  

د) ممکنه موتور پلیس باشه، بعد آب بیار و حوض خالی کن. 
  

4- در کدام محل است که نباید پارک کنید؟ 


 الف) پارکینگ طبقاتی رایگان الماس شرق. 
  

ب) پارکینگ عمومی پارک ملت. 
  

ج) دم در خونه مادر زن. 
  

د) دم در خونه مادر شوهر. 
  

5- خط ممتد دوگانه به چه معناست؟ 


الف) برای تأکید اینکه دو خط موازی هیچ وقت به هم نمی رسن. 
  

ب) به معنی اینکه باید این دو خط رو بگیری همین جوری بری. 
  

ج) یعنی اینکه دور زدن ممنوع، اما... یه دفعه می تونید دور بزنید که حال همه گرفته بشه. 
  

د) یعنی موش تو سوراخ نمی رفت، وقتی هم می رفت جمعه می رفت.

دسته ها : مطالب جالب
شنبه سیزدهم 7 1387
سلامممممممممممم....به به...میبینم که استقلال و پرسپولیس دوباره مثل دفعه ی قبل اگه اشتباه نکنم مساوی کردن....خوب معلومه وقتی 2 تا تیم قوی باهم بیافتن اینجوری میشه دیگه...نمیخواستم از استقلال تعریف کنم و بگم چقدر قویه ولی مجبور شدم...چون همین یه جمله تو ذهنم اومد...البته گفتم 2 تا تیم و قوی بگم تا پرسپولیسی ها ناراحت نشن...ولی شانس باهاتون بودا...آخر بازی گل و زدین و حالش و بردین......اخشالی نداره دفعه ی بعدی شاهد برد استقلال یا پرسپولیس میشیم...البته باید عادت کنیم به این مساویا.. ولی واقعا از بر و بچ ایرانی بعید که به جون این صندلیای مظلوم و بیچاره ی ورزشگاه بیافتنو وسط زمین شوت کنن...خداوکیلی هر کی بوده عجب زوری داشته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! حالا کیا رفته بودن ورزشگاه؟؟؟...سرو کله تون که نشکست؟؟؟؟؟؟؟؟؟دو دورودودو استقلال...دودورودودو پرسپولیس...
دسته ها : ورزشی
شنبه سیزدهم 7 1387
از کودکی پرسیدم عشق چیست؟ 


  گفت ****** :بازی 
از نوجوانی پرسیدم عشق چیست؟ 

  گفت:****** رفیق بازی 
از جوانی پرسیدم عشق چیست؟ 

  گفت:****** پول و ثروت 
از پیرمردی پرسیدم عشق چیست؟ 

  گفت******:عمر 

از عاشقی پرسیدم عشق چیست  
  چیزی نگفت****** آهی کشید و سخت گریست 


دسته ها : عاشقانه
شنبه سیزدهم 7 1387
اگر تنها ترین تنها ها شوم باز خدا هست 

  

او جانشین همه نداشتن های من است 

  

نفرین و آفرین ها بی ثمر است 

  

اگر تمامی خلق گرگ های هار شوند و 

  

از آسمان هول و کینه بر سرم بارد 

  

تو مهربان جاودان و آسیب ناپذیر هستی 

  

ای پناهگاه ابدی بیا با هم به آرامش زیبای غروب 

سفر کنیم 

  

آنجا که در نگاه بی کلام خورشید 

  

هزاران ترانه در ترنم است و 

  

آنجا که آوای سروش را جز با گوش جان توان 

  

شنیدن نخواهد بود....!!!! 


دسته ها : عاشقانه
شنبه سیزدهم 7 1387
من خدا را حس کردم زمان بود و نبود .زمین خاکی بود و آسمان تا بینهایت ٬آبی و آسمان ٬آسمان هفتم بود.شب بود و ماه و کمی احساس تنهایی .... 

حقیقت همیشه با برگ گل نیلوفر آبی شاخه های احساسم را قلقک میداد و معجزه امروز چشمانم را باز کرد تا بهتر ببینم و احساس کنم.. 

نمیدنم باید چطوری شروع کنم براتون که هم مختصر باشه و هم مفید ولی فقط اینو بگم که گاهی وقتها یه فرصتهایی از کنارمون رد میشه ما اون را میبینیم ولی بهش اعتنا نمیکنیم و میگذریم و بعد افسوس میخوریم. 

راجع به یک محصول منحصر به فرد میخوام صحبت کنم همه بچه های کوئست اون رو میشناسند و اون چیزی نیست جز بایو دیسک ! 

حقیقتش برام عین یه معجزه بود صبح مثل همیشه با سردرد از خواب بلند شدم واقعا از این درد های میگرنی دیگه حالم بهم میخورد بعد رفتم سراغ بایو و نور آفتاب رو از اون عبور دادم و جهت خلاف عقربه های ساعت روی سرم جایی که خیلی درد میکرد حرکت دادم بچه ها فکر میکنید چه اتفاقی افتاد ؟ 

سردرد م که همیشه با مسکن های قوی تا دو ساعتی دردش محو میشد این دفعه بدون هیچ مسکنی خوب شد داشتم از تعجب نمیدونستم شاخ در بیارم یا از خوشحالی برم هوا جاتون خالی بود ...

دسته ها : عاشقانه
شنبه سیزدهم 7 1387
خبر آمد خبری در راه است 

سر خوش آن دل که از آن آگاه است 

شاید این جمعه بیاید شاید 

پرده از چهره گشاید شاید 

... 

 ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر 

نغمه ی تو از همه پر شورتر 

کاش که این فاصله را کم کنی 

مهنت این قافله را کم کنی 

کاش که همسایه ی ما می شدی 

مایه ی آسایش ما می شدی ... 

" مرحوم محمدرضا آغاسی "  

 شما هم می توانید نوشته های خودتان درباره ی امام زمان (عج) را در این وبلاگ قرار دهید.


دسته ها : مذهبی
شنبه سیزدهم 7 1387
مجنون را به محکمه عدل بردند و گفتند:توبه کن 

گقت:خدایا عاشقم ** عاشق ترم کن 

تو بارون که رفتی شبم زیر و رو شدیه بغض شکسته رفیق گلوم شدتو بارون که رفتی دل باغچه پژمردتمام وجودم توی اینه خط خوردهنوز وقتی بارون تو کوچه می بارهدلم غصه داره دلم بی قرارهنه شب عاشقانه است نه رویا قشنگهدلم بی تو خونه دلم بی تو تنگهیه شب زیر بازون که چشمم به راههمی بینم که کوچه پر نور ماههتو ماهه منی که تو بارون رسیدی 

امید منی تو شب نا امیدی 
عشق چیست؟ 

عشق یعنی یک سلام و یک درود

 عشق یعنی درد و محنت در درون

 عشق یعنی یک تبلور یک سرود

 عشق یعنی قطره و دریا شدن

 عشق یعنی یک شقایق غرق خون

 عشق یعنی زاهد اما بت پرست

 عشق یعنی همچو من شیدا شدن

 عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه


دسته ها : عاشقانه
شنبه سیزدهم 7 1387
بسم الله الرحمن الرحیم 

حـرفـها یـم با اما م زما ن عج 

السلام علیک یا مولای یا صا حب الزمان السلام علیک یا مُعزّ المومنین و المستضعفین 

  

د ورود و سلا م بنده حقیر را پذ یرا با ش . 

ای صاحب عصر، ای اما م زما ن (عج) با تو سخن می گویم با تو که غیرت بخش مومنانی هستی که در اثر ظلم ستمگران نا توا ن شده اند . 

روزی که مرا به مسجد مقدس جمکران برای اولین بار دعوت کردی هیج وقت فراموش نمی کنم ، ای سرورم ،آن روز مثل اینکه دوباره متولد شد م . 

اتوبوس آرا م پیش می رفت و مسجد و گـلد سته ها ی مسـجد جمـکرا ن نزدیـک و نزدیکتر می شد حالت عجیبی داشتم نمی توانستم جلو ی اشکها یم را بگیرم و مثل با را ن بهاری می بارید ند خود را قطره ای نا چیز می پنداشتم دربرابر عظمت شما حضور شما را آنجا احساس می کردم و دوست داشتم فریا د بزنم یا مهدی ادرکنی به شما رو آورده ام چون می دانم شفاعت شما نزد خدا پذیرفته می شود و دارای مقام ارزشمندی هستید پس به حق مقام ومنزلتت ازخدا بخواهید حا جا ت همه را برآورده کند دعا ی همه را مستجاب و همه را از غم واندوه برهاند و به من حقیرهم نظری افکن ای مولای من عشق من به شما از همان مسـجد آ غاز شد عشـق و محبتی که سراسر وجود م را تسخیر کرده وهرگز در د لم خا موش نخواهد شد وحاضرم به خا طرآ ن ازهمه چیز درزند گـیم بگْْْْذ رم امید وارم لایق این دوستی با شما با شم امام زمان د لم د لـتنگ شما ست ، در گوشه گوشه ی جهان ظلم وستم بیداد می کند پس کی قیا م می کنی و جهان را نجات می دهی؟ 

ای مـولای من شـما والا ترین امـید برای قـلب محزون من وکـبـوترد ل من هستید که به شوق جمکران شما بال و پر می زند چقد ر د لم می خواهد هرشب چها ر شنبه آنجا بود م و با شما درد د ل می کردم از حضور سبز شما آنجا نورانی و مـلکوتی است آنجا آغاز هستی و سر منشأ وجود است . 

پس مرا طـلب کن اگر لیاقـت د ارم همیشه سعی می کنم کا ری انجام ندهم که قـلب نازنین شما ازدست من ناراحت باشد. خوشا به حال کسا نی که با شما دیدار کرده اند من شما را ند یده بی تا بم پس اگر روزی شما را ببینم از شادی وشعـف جان نا قا بلم را فد ای شما می کـنم . 

سرورم حتی اکنون هم که با شما سخن می گویم خجالت می کشم فکر می کنم حتی لیا قت سخن گفتن با شما را ندارم فـقط در آخر می گویم یا صاحب ا لـزمـان مـرا در یاب همه رنج کشیدگان، بیماران و هر کسی که هر حاجتی دارد در یاب ، خدایا با ظهور آخرین ذخیره ات فراق و فاصله ی من و د لـداد ه ام را کوتاه کن . 

کا ش که این فاصله را کم کنی مـحـنـت این قـا فـله را کـم کـنـی 

  

ای نـگـهـت خـواسـتـگه آفـتاب بر من ظلمت زده یک شب بتاب


دسته ها : مذهبی
شنبه سیزدهم 7 1387
 
شیطان، نخستین کسى بود که بعضى کارها را مرتکب شد و پیش از او کسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قرارند: 

- اولین کسى که قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاک در حالى که آتش از خاک بالاتر است .(1) 

- اولین کسى که در پیشگاه با عظمت الهى تکبر نمود و به دستور خالق خود عمل نکرد.(2) 

- اولین کسى که که معصیت و نافرمانى خدا را کرد و آشکارا با او مخالفت نمود.(3) 

- اولین کسى که به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر کسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریک مى شود.(4) 

- اولین کسى که که قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى کنم .(5) 

شیطان اولین کسى است که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت 

- اولین کسى که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.(6) 

- اولین کسى که که غنا و آواز خواند، همان زمانى که آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.(7) 

- اولین کسى که نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گریه کرد. 

- اولین کسى که لواط کرد آنگاه که به میان قوم لوط آمد.(8) 

- اولین کسى که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند. 

- اولین کسى که دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، براى این که موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بین ببرند.(8) 

- اولین کسى که دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.(9) 

- اولین کسى که عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد! 

- اولین کسى که به خداى خود اعتراض کرد.(10) 

- اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.(11) 

- اولین کسى که که سحر و جادو کرد و آن دو را به مردم یاد داد.(12) 

- اولین کسى که براى زیبایى ، زلف گذاشت .(13) 

اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد. 

  

  

  

- اولین کسى که نقاشى کرد و چهره کشید.(14) 

- اولین کسى که آتش حسدش شعله ور شد.(15) 

- اولین کسى که به ناحق مخاصمه و جدال کرد. 

- اولین کسى که خداى تعالى به او لعنت نمود( و از ناراحتى فریاد کشید.(16) 

- اولین کسى که به خدا کفر ورزید.(17) 

- اولین کسى که گریه دروغى نمود.(18) 

- اولین کسى که عبادت و خلقت خود را ستود. 

- اولین کسى که صورت هاى مجسمه و بت را ساخت .(19)


دسته ها : مطالب جالب
شنبه سیزدهم 7 1387
از خدا خواستم عادت بد مرا از من بگیرد
فرمود : گرفتن عادت ها کار من نیست تو خود باید آنها را از خود دور کنی
از خدا خواستم به فرزندانم همه چیز عطا کند
فرمود : روح او همه چیز است و جسمش خاکی است وگذرا
ازخدا خواستم به من صبرعنایت کند
فرمود : صبر زاییده دردورنج است صبربخشیده نمی شود ، آموخته می شود
از خدا خواستم به من خوشبختی عطا کند
فرمود : من به تو برکت می دهم ، خوشبختی برعهده خودت است
ازخدا خواستم درد و رنج را از من دور کن
فرمود : درد ورنج ، تو را به من نزدیک تر می کند
از خدا خواستم روح مرا شکوفا کند
فرمود : تو خود بایداز درونت شکوفا شوی من تنها می توانم شاخ وبرگ هایت
را هرس کنم تا پر بارتر شوی
از خدا خواستم تمامی چیزهایی را که سبب می شوند ، از زندگی لذت ببرم ، به من بدهد
فرمود : من به تو زندگی می دهم تا بتوانی از همه چیز لذت ببری
از خدا خواستم کمکم کند ،همه را دوست بدارم ، به همان اندازه که دیگران مرادوست دارند
فرمودند : بالاخره آنچه را که باید ، از من خواستی ، برای دنیا شاید تنها یک باشی
اما برای من یک نفرشاید یک دنیا باشی

دسته ها : عاشقانه
شنبه سیزدهم 7 1387
X