بسم الله الرحمن الرحیم
حـرفـها یـم با اما م زما ن عج
السلام علیک یا مولای یا صا حب الزمان السلام علیک یا مُعزّ المومنین و المستضعفین
د ورود و سلا م بنده حقیر را پذ یرا با ش .
ای صاحب عصر، ای اما م زما ن (عج) با تو سخن می گویم با تو که غیرت بخش مومنانی هستی که در اثر ظلم ستمگران نا توا ن شده اند .
روزی که مرا به مسجد مقدس جمکران برای اولین بار دعوت کردی هیج وقت فراموش نمی کنم ، ای سرورم ،آن روز مثل اینکه دوباره متولد شد م .
اتوبوس آرا م پیش می رفت و مسجد و گـلد سته ها ی مسـجد جمـکرا ن نزدیـک و نزدیکتر می شد حالت عجیبی داشتم نمی توانستم جلو ی اشکها یم را بگیرم و مثل با را ن بهاری می بارید ند خود را قطره ای نا چیز می پنداشتم دربرابر عظمت شما حضور شما را آنجا احساس می کردم و دوست داشتم فریا د بزنم یا مهدی ادرکنی به شما رو آورده ام چون می دانم شفاعت شما نزد خدا پذیرفته می شود و دارای مقام ارزشمندی هستید پس به حق مقام ومنزلتت ازخدا بخواهید حا جا ت همه را برآورده کند دعا ی همه را مستجاب و همه را از غم واندوه برهاند و به من حقیرهم نظری افکن ای مولای من عشق من به شما از همان مسـجد آ غاز شد عشـق و محبتی که سراسر وجود م را تسخیر کرده وهرگز در د لم خا موش نخواهد شد وحاضرم به خا طرآ ن ازهمه چیز درزند گـیم بگْْْْذ رم امید وارم لایق این دوستی با شما با شم امام زمان د لم د لـتنگ شما ست ، در گوشه گوشه ی جهان ظلم وستم بیداد می کند پس کی قیا م می کنی و جهان را نجات می دهی؟
ای مـولای من شـما والا ترین امـید برای قـلب محزون من وکـبـوترد ل من هستید که به شوق جمکران شما بال و پر می زند چقد ر د لم می خواهد هرشب چها ر شنبه آنجا بود م و با شما درد د ل می کردم از حضور سبز شما آنجا نورانی و مـلکوتی است آنجا آغاز هستی و سر منشأ وجود است .
پس مرا طـلب کن اگر لیاقـت د ارم همیشه سعی می کنم کا ری انجام ندهم که قـلب نازنین شما ازدست من ناراحت باشد. خوشا به حال کسا نی که با شما دیدار کرده اند من شما را ند یده بی تا بم پس اگر روزی شما را ببینم از شادی وشعـف جان نا قا بلم را فد ای شما می کـنم .
سرورم حتی اکنون هم که با شما سخن می گویم خجالت می کشم فکر می کنم حتی لیا قت سخن گفتن با شما را ندارم فـقط در آخر می گویم یا صاحب ا لـزمـان مـرا در یاب همه رنج کشیدگان، بیماران و هر کسی که هر حاجتی دارد در یاب ، خدایا با ظهور آخرین ذخیره ات فراق و فاصله ی من و د لـداد ه ام را کوتاه کن .
کا ش که این فاصله را کم کنی مـحـنـت این قـا فـله را کـم کـنـی
ای نـگـهـت خـواسـتـگه آفـتاب بر من ظلمت زده یک شب بتاب